چگونه استرس مان را به شرایط بُرد-بُرد تبدیل کنیم؟
به گزارش تور کانادا، محققان نتیجه گیری کردند این استرس نبود که داشت مردم را می کشت. این ترکیب استرس و باور به مضر بودنِ استرس بود که کشنده بود. محققان تخمین زدند که در طی 8 سالی که آن ها مشغول انجام این پژوهش بوده اند، 182000 آمریکایی به دلیل اینکه باور داشتند استرس سلامتی آن ها را به خطر انداخته و برایشان مضر بوده، دچار مرگ زودهنگام شده اند.
یکسال زندگی در دوران همه گیری ریسمان مهارت های حل مسئله را در آدم ها آنچنان باریک نموده که بسیاری از ما می ترسیم این ریسمان دیر یا زود پاره شود و انسان ها در سراسر دنیا با بحران سلامت روان در ابعاد فاجعه آمیز روبرو شوند.
خبرنگاران به نقل از سی ان ان نوشت، اکنون شرایط استرس در بسیاری از آدم ها شبیه شرایط خرچنگ هایی است که زنده زنده در تابه آب داغ ریخته می شوند. در این تابه واقعاً چه اتفاقی دارد می افتد؟
مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در آمریکا اعلام نموده که فقط در این کشور گزارش های اضطراب و افسردگی در مابین ماه های آگوست 2020 تا فوریه 2021 از 36 درصد به 42 درصد افزایش یافته است. با اینحال هنوز بعضی از مردم -درحقیقت بسیاری از مردم-به نحوی پیروز می شوند تا استرس را به خوبی کنترل نمایند. آیا این افراد فشار کمتری را در زندگی تجربه می نمایند؟ امکانش وجود دارد. بهرحال همه افراد در طول دوران همه گیری شغل شان یا بدتر از آن یکی از اعضای خانواده شان را به خاطر بیماری از دست نداده اند.اما یک امکان دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه آن ها به خوبی یاد گرفته اند استرس را به مثابه شرایطی طبیعی، قابل پذیرش و حتی بخشی مثبت از زندگی در نظر بگیرند. کارشناسان می گویند چنین دیدگاهی با خودش تاب آوری را به همراه می آورد. درست مانند بازی سنگ، کاغذ، قیچی است. همانطور که کاغذ، سنگ را دربرمی گیرد و کسی که کاغذ آورده سنگ را می برد؛ تاب آوری نیز استرس را در برمی گیرد و کسی که تاب آوری بیشتری دارد، استرس را شکست می دهد.
نگاه به استرس به مثابه شرایطی مضر می تواند کشنده باشد
سال 1998 بود و نمونه های تصادفی از آمریکایی ها در پیمایش مروری بر سلامت ملی، که یک گزارش سالانه درباره سلامت عمومی خانوار ها ارائه می کرد، مشغول پاسخ دادن به سوالاتی درباره استرس بودند. در پیمایش سال 1998 سوالاتی مطرح شد که در سال های بعدی تکرار نشد. در این پیمایش خاص نه تنها از افراد پرسیده شد که تا چه حد خودشان را تحت استرس احساس می نمایند بلکه از آن ها پرسیده شد چقدر فکر می نمایند با استرس کنار آمده اند. در این پیمایش همچنین از افراد پرسیده شد که آیا فکر می نمایند استرس بر سلامتی شان اثر گذاشته است؟
بیش از 55 درصد از تقریباً 29000 نفری که در این پیمایش شرکت کردند گفتند آن ها طی 12 ماه قبل تحت استرس متعادل تا شدید قرار داشته اند. نزدیک به 34 درصد گفتند که استرس به نحوی بر سلامتی آن ها در آن سال اثر گذاشته و تقریباً یک چهارم از این افراد گفتند که استرس باعث شده شرایط سلامتی آن ها بسیار بدتر شود.
در حدود 8 سال بعد محققان پاسخ های افراد به آن پیمایش ملی را با آمار مرگ ومیر ملی مقایسه کردند تا ببیند چه افرادی بیشتر از همه متضرر شدند. همان طور که انتظار می رود، کسانی که سطوح بالاتری از احساس استرس را گزارش داده بودند، خطر مرگ را در خود افزایش داده بودند.
اما قسمت جالب داستان باقی مانده است. خطر مرگ فقط در خصوص افرادی زیاد شده بود که باور داشتند استرسی که تجربه می کردند به شدت بر سلامتی شان اثر منفی گذاشته است. در حقیقت، خطر مرگ زودهنگام در افرادی که استرس را به شکلی منفی ارزیابی نموده بودند تا 43 درصد افزایش پیدا نموده بود.
چه اتفاقی برای افرادی افتاده بود که به همان نسبت تحت فشار روانی بودند، اما شرایط خود را مضر ارزیابی ننموده بودند؟
کلی مک گونیگال، روان شناسی که نتایج آن پژوهش را در کتابی با عنوان سویه مثبت استرس: چرا استرس برای شما خوب است و چطور بیشترین منفعت را از آن ببریم منعکس نموده، می گوید: این افراد کمترین خطر مرگ را نسبت به هر گروه دیگری در این آزمایش داشتند. حتی خطر مرگ در آن ها نسبت به کسانی که استرس بسیار کمتری را تجربه نموده بودند، کمتر بود.
مک گونیگال در این کتاب نوشته است: محققان نتیجه گیری کردند این استرس نبود که داشت مردم را می کشت. این ترکیب استرس و باور به مضر بودنِ استرس بود که کشنده بود. محققان تخمین زدند که در طی 8 سالی که آن ها مشغول انجام این پژوهش بوده اند، 182000 آمریکایی به دلیل اینکه باور داشتند استرس سلامتی آن ها را به خطر انداخته و برایشان مضر بوده، دچار مرگ زودهنگام شده اند.
چطور موقعیت پراسترس می تواند مفید باشد؟
استادیار گروه روان شناسی در دانشگاه بوفالو، مارک سییرِ، می گوید: اینکه شما موقعیت های پراسترس را تجربه می کنید به این معنی نیست که این موقعیت ها می توانند آسیب زننده هم باشند. سییری سال ها درباره این موضوع تحقیق نموده که چرا بعضی مردم نسبت به سایرین در مقابل استرس تاب آوری بیشتری دارند.
او می گوید: شواهد نشان می دهند طریقی که مردم استرس را تجربه می نمایند بر مخرب بودن یا نبودن آن اثر دارد. او می افزاید: این تحتِ تأثیر رویکرد روان شناختی ما نسبت به چیز ها قرار گرفته است. این رویکرد است که در ها را به روی توجه به طروق مختلف نگاه کردن به استرس می گشاید و باعث می شود بعضی استرس را مضرتر و بعضی کمتر مضر بدانند.
برای اینکه بفهمیم چطور چنین چیزی رخ می دهد بیایید ببینیم که تحت استرس چه اتفاقی برای بدن می افتد. بخش های باستانی مغز وارد عمل می شوند و با ترشح مواد شیمیایی بدن را برای موقعیت گریز یا مبارزه آماده می نمایند. قلب به تپش شدید می افتد، سرعت تنفس بالا می رود و مغز در بالاترین حد از هشیاری قرار می گیرد. حواس فرد به بالاترین حد افزایش پیدا می نماید؛ رنگ ها و صدا ها واضح تر و شفاف تر می شوند. شما حجم زیادی از انرژی در خودتان احساس می کنید و برای مقابله با تهدید و حفظ بقا متمرکزتر از هر زمان دیگری می شوید.
استرس خوب می تواند در جنگیدن با یا گریختن از مهاجم به شما فزونی ببخشد، اما فقط این موقعیت نیست؛ استرس خوب همچنین به شما یاری می نماید در یک بازی رقابتی ورزشی، سخنرانی برای عموم، مصاحبه شغلی یا حتی سازگار شدن با قرنطینه ناشی از همه گیری مزیت و فزونی با شما باشد؛ و بعد، به محض آنکه تهدید فوری خنثی شد، سطوح هورمون های استرس، همانطور که هدف طبیعت بوده، بدون به جای گذاری آثار بلندمدت به شرایط طبیعی باز می شود. این شرایط یک شرایط برد-برد است یا می تواند شرایط برد-برد باشد؛ بستگی دارد که ما شرایط استرس را چگونه ببینیم.
مک گونیگال در سخنرانی تِد در سال 2013 گفته است: اما ما به جای اینکه از این واکنش های ناشی از استرس استقبال کنیم، معمولاً این تغییرات جسمانی را به عنوان نشانه های اضطراب یا نشانه هایی از اینکه به خوبی نمی توانیم فشار و استرس را کنترل کنیم، تعبیر و تفسیر می کنیم.
چه اتفاقی می افتد اگر ما، درست مانند یک ماشین مسابقه حرفه ای که منتظر ایستاده تا پرچم پایین بیاید، واکنش استرس خودمان را مفید بدانیم؟ یعنی همان طوری که بدن مان برای آن طراحی شده تا به بهترین شکل ممکن عمل کنیم؟
میشل آن، مربی حرفه ای زندگی که دانش آموخته علوم اعصاب و رهبری، است می گوید: افکار ابرقدرتمند هستند و نکته کلیدی آن است که شما هستید که افکارتان را خلق می کنید؛ و وقتی یاد می گیرد افکارتان را کنترل کنید، واکنش هایتان به استرس، ترس و اضطراب را از نو برنامه ریزی می کنید. شما کنترل 100 درصدی دارید.
مگ گونیکال به نتایج تحقیقی اشاره می نماید که طی آن به دانش آموزان آموزش داده شد در نگرش های شان نسبت به استرس تجدید نظر نمایند و آن را به مثابه شرایطی یاری نماینده بنگرند. او می گوید: جالب ترین یافته در این پژوهش از نظر من چگونگی تغییر واکنش های جسمانی آن ها به استرس بود.
او شرح می دهد: در یک موقعیت معمول استرس زا ضربان قلب بالا می رود و رگ های خونی منقبض می شوند - این یکی از دلایلی است که استرس مزمن با بیماری های قلبی-عروقی پیوند می خورد. این شرایط برای بدن بد است.
مگ گونیگال می گوید: اما در مطالعه مذکور مشارکت نمایندگان وقتی واکنش های استرسی خود را یاری نماینده نگریستند، رگ های خونی شان در شرایط استراحت باقی ماند. وی اضافه نمود: این شرایط، سلامت ترین شرایط قلبی-عروقی بود. این درواقع همان شرایطی است که در هنگام خوشی و شجاعت برای رگ ها رخ می دهد.
آزمایش هایی که بروی واکنش های قلبی-عروقی به استرس در آزمایشگاه استییر انجام شد نیز حاوی نتایج مشابه بود.او می گوید: در هر دو موقعیت چالش و تهدید، ضربان قلب تندتر و ماهیچه قلب به سختی منقبض می شود. اما در شرایط تهدید، رگ های خونی معمولاً بیشتر محتمل است که منقبض شده و درواقع با این اتفاق خون رسانی سخت تر می شود.
او می افزاید: در شرایط چالش، الگوی واکنش جسمانی به استرس بسیار شبیه شرایطی است که در هنگام ورزش هوازی رخ می دهد، زمانیکه رگ های خونی در سراسر بدن تمایل به گشاد شدن پیدا می نمایند و قلب خون بیشتری را پمپاژ می نماید.
مگ گونیگال می گوید: همین یک تغییر زیست شناسی است که بین حمله قلبی در سن 50 سالگی و زندگی سالم تا 90 سالگی و به بالا تفاوت ایجاد می نماید. این واقعاً چیزی است که علم جدید استرس آن را فاش نموده است-اینکه چطور نحوه فکر کردن شما درباره استرس اهمیت دارد.
وقتی افراد استرس را از پشتِ عینک خوش بینی می نگرند، مغزشان به شکلی متفاوت واکنش نشان می دهد و نسبت هورمون های استرس که در مغز آزاد می شود، تغییر می نماید. کارشناسان می گویند این نگرش است که می تواند در سمی شدن یا نشدن استرس تفاوت ایجاد کند.
وقتی به شکلی مثبت به استرس واکنش نشان می دهیم، بدن مقادیر کمتری از هورمون کورتیزول که هورمون استرس است را فراوری می نماید. این هورمون در مقدار زیاد می تواند برای بدن بسیار خطرناک باشد. در همان حال، مغز فراوری یک استروئید دیگر به نام دهیدرواپیآندروسترون یا دی اچ ای اِی که به هورمون ضد پیری معروف است را افزایش می دهد.
وقتی به طور طبیعی نسبت هورمون دی اِچ ای اِی به هورمون کورتیزول در بدن بیشتر باشد، بدن می تواند در مقابل اثرات منفی استرس از خودش محافظت کند. یک آزمایش نشان داد مردانی که نسبت هورمون دی اِچ ای اِی به هورمون کورتیزول در بدن شان بالاتر بود، بهتر از سایر همکلاسی هایشان در یک مدرسه نظامی توانسته بودند در کلاس های نجات و بقا عمل نمایند. آن ها اضطراب کمتری نسبت به همکلاسی هایشان داشتند.
اما وقتی زنان و مردان سطح هورمون استرس در محل کار را غیرقابل تحمل و تاب آوری شان تخمین زده بودند، سطح هورمون دی اِچ ای اِی در بدن شان افت نموده بود.
بدن همچنین در هنگام استرس هورمون دیگری به نام اوکسی توسین یا هورمون آغوش را فراوری می نماید که یاری می نماید افراد عاشق شوند و مادران از نوزادان تازه متولدشده مراقبت نمایند. کارشناسان می گویند وقتی هورمون اوکسی توسین در یک واکنش استرسی مثبت تر فراوری می شود، می تواند به افراد یاری کند تا تماس های اجتماعی بیشتر و بهتر برقرار نمایند که یکی دیگر از جنبه های مثبت استرس است.
مگ گونیگال در کتابش می نویسد: این هورمون، هورمون دوستی است که در شما انگیزه ایجاد می نماید از مردم و جامعه ای که برایتان مهم است، محافظت کنید؛ و از همه مهمتر این هورمون به شما شجاعت انجام چنین کاری را نیز می بخشد.
دانیلا کائوفِر، استاد زیست شناسی تلفیقی از دانشگاه یو سی برکلی، می گوید: این هورمون همچنین باعث رشد جدید مغزی می شود. او در آزمایشگاه خود درباره نقش استرس در پلاستیسیته و تخریب مغز تحقیق می نماید. تحقیقاتی که او در آزمایشگاه بروی حیوانات انجام داده نشان می دهد که سطح متعادلی از استرس رشد سلول های بنیادی را در بخشی از مغز که یادگیری عاطفی را تنظیم می نماید، فعال و به بهبود افسردگی یاری می نماید.
کائوفر می گوید: تعداد این سلول ها بیشتر می شد و این سلول ها در موقعیت استرس زای بعدی فعال می شدند که به حیوانات یاری می کردند بهتر با موقعیت کنار بیایند؛ بنابراین ما نشان دادیم که بعضی از استرس ها می تواند مفید باشد.
مگ گونیگال می گوید اوکسی توسینی که در موقعیت استرس زا فراوری می شود یک فایده دیگر نیز دارد. قلب شما گیرنده های مخصوصی برای اوکسی توسین دارد که به سلول های قلب یاری می نماید خودشان را بازفراوری صدمات کوچک را ترمیم نمایند. وقتی که واکنش استرسی شما حاوی هورمون اوکسی توسین باشد، به این معنی است که قلب تان در آن موقعیت استرس زا قوی تری می شود. این تقریباً با پیغامی که معمولاً به گوش مان رسانده و گفته اند که استرس باعث حمله قلبی می شود، متفاوت است.
بله، استرس مزمن بد است
البته به هیچ وجه نمی توان استرس های روزمره و گذرا را با تأثیرات بلندمدت از دست دادن یک عزیز -که خیلی ها در دوران همه گیری تجربه کردند-یا موقعیت های استرس زای چندگانه مانند طلاق، والد مجرد بودن، از دست دادن شغل، ناامنی اقتصادی و بیماری های مزمن هم سنگ دانست.
درحقیقت، ثابت شده که استرس مزمن که ادامه دار شود می تواند اثرات بسیار زیان آوری برای بدن داشته باشد و بیماری هایی که فرد از آن رنج می برد را نیز بدتر کند.
سییری می گوید: هر چه افراد در طول زندگی با سختی ها و ملامت های جدی تری روبرو شوند، خط پیغامد های روانی و جسمانی منفی در زندگی شان بیشتر می شود.، اما تحقیقات او همچنین نشان می دهند افرادی که بعضی از ملامت ها و رنج ها را در زندگی تجربه نموده اند، آموخته اند که نسبت به موقعیت های پراسترس واکنش های منفی کمتر و مثبت بیشتری نشان دهند.
او می گوید: بنابراین یک پیغام که از این پژوهش ها می توان گرفت آن است که حتی اگر چیز های بدی برای یک فرد اتفاق بیفتد، قرار نیست که این صدمات همیشگی و تا ابد باشد. این نشان می دهد که فرایند تحمل سختی ها، حتی اگر در لحظه بد باشد، درحقیقت می تواند باعث رشد فرد در آینده شود، تمایل به تاب آوری فرد را در آینده بیشتر کند و فرد را مقاوم کند تا بهتر بتواند با موقعیت های استرس زا در آینده مقابله کند.
من واقعاً به آن به مثابه یک پیغام امید نگاه می کنم، یک نوع روزنه امید.
منبع: CNN
ترجمه: سایت خبرنگاران
منبع: فرادید