تفال به حافظ امروز پنجشنبه 12 آبان ماه 1401
به گزارش تور کانادا، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری
خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
ز کفر زلف تو هر حلقه ای و آشوبی
ز سحر چشم تو هر گوشه ای و بیماری
مرو چو بخت من ای چشم مست یار به خواب
که در پی است ز هر سویت آه بیداری
نثار خاک رهت نقد جان من هر چند
که نیست نقد روان را بر تو مقداری
دلا همواره مزن لاف زلف دلبندان
چو تیره رای شوی کی گشایدت کاری
سرم برفت و زمانی به سر نرفت این کار
دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری
چو نقطه گفتمش اندر میان دایره آی
به خنده گفت که ای حافظ این چه پرگاری
توضیح لغت: پرگار به فتح اول و سکون دوم: سامان و حیله و چاره.
تفسیر عرفانی:
دلدادگان معشوق هر آنچه از نیکی سرمایه جان خود دارند، در راه معشوق نثار می نمایند تا در کار عشق سامان یابند؛ چرا که ذات اقدس او سالکان بیشماری را در این راه ملول گردانده و از هر سو عاشقی بیدار در جستجوی ملاقات روی اوست.
تعبیر غزل:
اگر تا به امروز از فرصت های زندگی بهره کافی نبرده ای، از این به بعد سعی کن که قدر فرصت هایی که برایت بوجود می آید را بدانی و از آن استفاده کنی که روزگار می گذرد و عمر ما هر روز به انتها خود نزدیک تر می گردد. پس اگر خواسته ایی داری که برآوردن آن ممکن است، زودتر اقدام کن و فرصت را از دست مده که این روز ها بازگشت ناپذیرند.
منبع: فرارو